درس زندگی
در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد."
سلام وبلاگ قشنگی داری به منم سر بزن آپکردی خبرم کن
اگه دوست داشتی لینکم رو بذار و بگو تا منم بذارم
آدرس اون شهره رو می تونی بدی؟ حالا این جاده هه شرقیه یا غربی؟ آدرس اونو هم بدی ممنون میشم!
سیلام جیگر
خوبی؟
بسیار حال کردیم
مطلب نگو باقلوا
دوست من سلام - فوق العاده بود :) -ممنون که به من سر زدی
با سلام و تشکر
ممنونم که سر زدی و نظر دادی
من هر روز آپ میکنم و منتظرم
عشق دروازه ملکوت است.
kissu
سلام عزیزم
مرسی که به من سرزدی
من همیشه به اینجا سر میزنم وبایدبگم فوق العاده وبلاگت جالب و زیبایی داری
سلام
چه عکس های باحالین .......
سلام دوست عزیز
زیبا بود
بهم سر بزن منتظرتم
یکی بود و یکی نبود اونی که بو د تو بودی و اونی که نبود من بودم یکی داشت
و یکی نداشت اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من بودم
یکی خواست و یکی نخواست اونی که خواست تو بودی و اونی بی تو بودن رو نخواست من بودم یکی آورد و یکی نیاورد اونی که آورد تو بودی و اونی که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم
یکی برد و یکی باخت اونی که برد تو بودی و اوبه تو باخت من بودم
یکی گفت و یکی نگفت اونی که گفت تو بودی و اونی که دوست دارم رو به هیچ کس جز تو نگفت من
سلام حامد خان
لاکپوشته خیلی باحاله .
در مورد لینک من هم نمی دونم آخه اسمش خبلی کامله نمی تونم نصفش کنم. خودت یه جوری نصفش کن.(مواظب دستت باش نبره).
به من سر بزن .
با سلام و سپاس
از اینکه اومدی به وبم سر زدی و نظردادی متشکرم
من هر روز آپ می کنم ومنتظرتم
تو زندگیت دنبال کسی نباش که باهاش بتونی زندگی کنی
دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی
kissu
سلام
خسته نباشی
خیلی پرمعنی بود
خودش یک درس بود
راستی منم آپ کردم خوشحال میشوم حامدجان سری هم به من بزنی
ممنون
تا بعد...
سلام
زیبا بود........
در پناه حق
یا علی.....
سلام حامد خان
موفق باشی
نگاه توست که رنگ دگر دهد به جهان
اگر که دل بسپاری ب مهر ورزیدن
اگر که خو نکند دیده ات به بد دیدن ................
بستنی جونم سلام
نمی دونم منو یادته یا نه
با اجازه لینکتونو زدم تو وبلاگم.
سبز باشی و پایدار.
حامد جان ! تعبیرت از سپر بودن منطق عقل بر احساس دل هم به نوعی برداشت گویای مفاهیمی هست که از این مبحث میشه داشت . تأکیدت بر در نظر داشتن خدا با جمله ی زیبات بسیار تأثیر گذار هست دوست من .
" خدا می فرمایند : اگر می خواهی...
سلام دوست عزیزم !
الان برای اینکه بگم در پست جدید وبلاگم از نظرت استفاده کردم اومدم پیشت.
بزودی دوباره میام تا متن زیبات رو بخونم و من هم زحمتت رو جبران کنم .
ادامه ی عبارت بالا رو می تونی تو بلاگم بخونی . در پناه خدا باشی مهربان.
سلام دوست خوبم . وب زیبایی داری خوشحال میشم به من هم سر بزنی با تبادل لینک موافقی ؟ خبرم کن.
حامد جان سلام
بابت اون روز شرمنده اکانتم تموم شده بود
الان لینک شما تو وبلاگ منه
بازم معذرت
سبز باشی و پایدار
چه داستانه قشنگو اموزنده ای.ممنون که به من سر زدید.بازم از این کارا کنید خوشحال میشم.
موفق باشید...
سلام
ممنون که اسم وبلاگمو کامل گذاشتی
اپ کردم .
منتظرت هستم
شاید .این چنین باشد .شاید...زیبا بود و پند آموز
سلام خسته نباشید وب خوبیه وقت کردی وب من هم بیا یا علی...............................
www.computer-2005.blogspot.com
computer_blog@yahoo.com
سلام همشهری چه طورررررررررررررررررررررررری....خیلی خوشحال شدم با وبلاگت آشنا شدم.... وبلاگت زیباست همشهرییییی منم رشته ام معماریه
سلام وبلاگ قشنگی دارین و مطالب جالب... خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم به ما هم سر بز ن
کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!
قالبت قشنگ شده
من آپم......
دوست من سلام -وبلاگم آپلود شد -منتظر تون هستم