تصرف جن ۳

باسلام و حالا ادامه مطالب:


اما درباره این که طائفه جن از چه نوع پیامبر و شریعتی پیروی می ‏کنند و وضعیت و شرایط این موجودات پیش از آدم ابوالبشر و پس از او، و هم چنین پیش از بعثت رسول و بعد از آن چگونه است، بایستی به چند نکته اساسی توجه کنیم:
1. جنس جن به لحاظ این که با انسان از نظر خلقت تفاوت دارد و از حواس انسانی پوشیده است، به طور دقیق و جزئی نمی ‏توان به احوال آنان از تمام ابعاد پی ‏برد. تنها در محدوده معلوماتی که قرآن و احادیث در اختیار انسان می ‏گذارد، می ‏توان اطلاعاتی کسب کرد.
2. طبق نص صریح آیات قرآن، جن هم مثل انسان مکلف است. اما چگونه تکلیفی، جزئیات آن معلوم نیست. آیه 56 سوره ذاریات: "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ من جن و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا (به یکتایی) پرستش کنند"، بر اشتراک بشر و جن در تکلیف دلالت می ‏کند. همچنین آیه 179 سوره اعراف اشاره دارد بر این که کفار و گناهکاران جن هم چون انسان‏ ها اهل جهنم ‏اند و در عذاب خواهند بود. نظیر این آیه، آیه 119 هود و آیه 13 سجده است.
3. از صریح آیه 130 سوره انعام، دو مطلب را می ‏توان استفاده کرد: یکی این که طائفه جن بسان تمام انسان‏ ها از پیامبران الهی نمی ‏توانند بی‏ بهره باشند. یعنی جن نیز در مسیر مراحل تکاملی و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است؛ دیگر این که پیامبر جن از جنس خود آنهاست. خداوند درهمین آیه می ‏فرماید: "یا معشر الجن و الانس الم یاتکم رسل منکم؛ [در روز قیامت گفته می ‏شود] ای گروه جن و انس! آیا پیامبرانی از بین شما برای شما نیامدند"؟ ظاهر عبارت "رسل منکم" نشان می ‏دهد که پیامبران جن از طائفه خود آنانند و خداوند با ارسال پیامبران، حجت را بر آنها تمام می ‏کند.
4. قرآن در دو مورد به طائفه جن و چگونگی عقاید و شریعت آنان اشاره کرده است؛ یکی آیات 29تا 1 سوره احقاف و دیگری تمام آیات سوره جن. آن­­­چه در آیات سوره احقاف آمده، نشان می ‏دهد جن پیش از بعثت پیامبر- صلی­ الله ­علیه و آله- از دین موسی -علیه ­السلام- پیروی می ‏کرده است. آیه می ‏فرماید: "انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسی مصدقاً لما بین یدیه یهدی الی الحق؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، و به سوی حق هدایت می ‏کند".
این کلام به تعبیر علامه طباطبایی، دلالت دارد بر این که جنیان نامبرده به دین موسی و کتاب آن جناب مؤمن بوده ‏اند.
جن‏ ها می ‏توانند با بعضی از انسان‏ ها ارتباط برقرار کنند. چنان که بعضی از آنها با انسان ارتباط برقرار می ‏کردند. در مورد انبیاء و ائمه -علیه ­السلام- در روایت آمده است که چنین ارتباطی داشتند و گاهی نیز ارتباط جن مشرک و کافر با بعضی از انسان­ ها موجب افزایش گمراهی و طغیان آنها می ‏شدند "و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزا­دوهم رهقا؛ و این که مردانی از بشر به مردانی از جن پناه می ‏بردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیان می ‏شدند".
بنابراین، جن با انسان ارتباط برقرار می ‏کند و این موضوع به صراحت در قرآن و روایات و حکایات نیز وارد شده است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1. جن و شیطان، علیرضا رجالی تهرانی، ص163-153.
2. دانستنی‏ هایی درباره جن، ابوعلی خداکرمی، ص189-41.
لازم به ذکر است، ارتباط با جن واقعیت دارد، اما تلاش برای این منظور باخطرهای بسیاری رو به ­رو است و نظام زندگی برخی را گرفتار اختلال می ‏کند، لذا طی این مسیر را توصیه نمی ‏کنیم.
براساس استفاده از آیه 128 سوره انعام که می ‏فرماید: "یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس: ای گروه جن، غلبه کرده‏ اید بر آدمیان"، می ‏توان گفت تعدادی از جنیان می ‏توانند انسان‏ هایی را تابع خویش سازند.
در واقع می ‏توان گفت این گروه از جن، شیطان­ هایی هستند که با ایجاد وسواس در برخی از انسان‏ ها، بر آنها مسلط گشته، موجب بروز و ظهور عقاید یا کردار خاصی در ایشان می ‏شوند.
اما از آن جا که نوع تسلط ایشان بر اشخاص متفاوت بوده، راه علاج و درمان نیز گوناگون است، از این رو نمی ‏توان نسخه ‏ای کلی در این باب ارائه کرد. به دلیل آن که خداوند متعال جهان را براساس نظام علّی استوار ساخته است، همیشه آثار و حوادث و افعالی که در جهان هستی صورت می ‏گیرد به دلیل و یا بهتر بگوییم متکی بر علتی است، اما این علل گاهی طبیعی و عادی ‏اند و گاه غیرطبیعی.
براین اساس، برخی با آشنایی با برخی از علل فرامادی که می ‏تواند در رویداد های مادی و دنیوی اثر گذار باشد، دست به کارهایی زده و روند حوادث عادی را از مجرای اصلی خویش خارج می ‏سازند .از این رو، می ‏توان گفت، سحر و جادو با انواع و اقسام گوناگونش به دلیل ارتباط با علل و اسباب غیرطبیعی، عادی و مادی، می ‏توانند حوادثی غیرمترقبه پدید آورند. البته این گونه اعمال از نظر شرع مردود بوده، از آنها نهی شده است. کسی که به آموزه‏ های دینی ایمان داشته باشد، از آن جا که خلل رساندن به روند طبیعی امور ممنوع و مطرود است، هیچ گاه حاضر نمی ‏شود با سلسله اعمال و افعالی، به کار دیگران خلل وارد سازد، آن­چه اهمیت دارد ایمان قلبی و باور درونی است نه ظاهری فریبنده.
بله - چنان که گفته شد - بایک سلسله سلوک عملی می ‏توان به مکنونات گذشته و آینده افراد پی برد، چنان که می ‏توان با یک سری افعال، آینده دیگران را تغییر داد، اما باید دید شارع مقدس این کار را روا می ‏داند یا خیر؟ البته مراجعه به برخی از اولیای الهی برای از میان بردن تصرفات غیرعادی و فرامادی که دیگران برای انسان پدید می ‏آورند، امری معقول، موجه و مجاز است.