باسلام و حالا ادامه مطالب:
اما درباره این که طائفه جن از چه نوع پیامبر و شریعتی پیروی می کنند و وضعیت و شرایط این موجودات پیش از آدم ابوالبشر و پس از او، و هم چنین پیش از بعثت رسول و بعد از آن چگونه است، بایستی به چند نکته اساسی توجه کنیم: 1. جنس جن به لحاظ این که با انسان از نظر خلقت تفاوت دارد و از حواس انسانی پوشیده است، به طور دقیق و جزئی نمی توان به احوال آنان از تمام ابعاد پی برد. تنها در محدوده معلوماتی که قرآن و احادیث در اختیار انسان می گذارد، می توان اطلاعاتی کسب کرد. 2. طبق نص صریح آیات قرآن، جن هم مثل انسان مکلف است. اما چگونه تکلیفی، جزئیات آن معلوم نیست. آیه 56 سوره ذاریات: "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ من جن و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا (به یکتایی) پرستش کنند"، بر اشتراک بشر و جن در تکلیف دلالت می کند. همچنین آیه 179 سوره اعراف اشاره دارد بر این که کفار و گناهکاران جن هم چون انسان ها اهل جهنم اند و در عذاب خواهند بود. نظیر این آیه، آیه 119 هود و آیه 13 سجده است. 3. از صریح آیه 130 سوره انعام، دو مطلب را می توان استفاده کرد: یکی این که طائفه جن بسان تمام انسان ها از پیامبران الهی نمی توانند بی بهره باشند. یعنی جن نیز در مسیر مراحل تکاملی و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است؛ دیگر این که پیامبر جن از جنس خود آنهاست. خداوند درهمین آیه می فرماید: "یا معشر الجن و الانس الم یاتکم رسل منکم؛ [در روز قیامت گفته می شود] ای گروه جن و انس! آیا پیامبرانی از بین شما برای شما نیامدند"؟ ظاهر عبارت "رسل منکم" نشان می دهد که پیامبران جن از طائفه خود آنانند و خداوند با ارسال پیامبران، حجت را بر آنها تمام می کند. 4. قرآن در دو مورد به طائفه جن و چگونگی عقاید و شریعت آنان اشاره کرده است؛ یکی آیات 29تا 1 سوره احقاف و دیگری تمام آیات سوره جن. آنچه در آیات سوره احقاف آمده، نشان می دهد جن پیش از بعثت پیامبر- صلی الله علیه و آله- از دین موسی -علیه السلام- پیروی می کرده است. آیه می فرماید: "انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسی مصدقاً لما بین یدیه یهدی الی الحق؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، و به سوی حق هدایت می کند". این کلام به تعبیر علامه طباطبایی، دلالت دارد بر این که جنیان نامبرده به دین موسی و کتاب آن جناب مؤمن بوده اند. جن ها می توانند با بعضی از انسان ها ارتباط برقرار کنند. چنان که بعضی از آنها با انسان ارتباط برقرار می کردند. در مورد انبیاء و ائمه -علیه السلام- در روایت آمده است که چنین ارتباطی داشتند و گاهی نیز ارتباط جن مشرک و کافر با بعضی از انسان ها موجب افزایش گمراهی و طغیان آنها می شدند "و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا؛ و این که مردانی از بشر به مردانی از جن پناه می بردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیان می شدند". بنابراین، جن با انسان ارتباط برقرار می کند و این موضوع به صراحت در قرآن و روایات و حکایات نیز وارد شده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1. جن و شیطان، علیرضا رجالی تهرانی، ص163-153. 2. دانستنی هایی درباره جن، ابوعلی خداکرمی، ص189-41. لازم به ذکر است، ارتباط با جن واقعیت دارد، اما تلاش برای این منظور باخطرهای بسیاری رو به رو است و نظام زندگی برخی را گرفتار اختلال می کند، لذا طی این مسیر را توصیه نمی کنیم. براساس استفاده از آیه 128 سوره انعام که می فرماید: "یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس: ای گروه جن، غلبه کرده اید بر آدمیان"، می توان گفت تعدادی از جنیان می توانند انسان هایی را تابع خویش سازند. در واقع می توان گفت این گروه از جن، شیطان هایی هستند که با ایجاد وسواس در برخی از انسان ها، بر آنها مسلط گشته، موجب بروز و ظهور عقاید یا کردار خاصی در ایشان می شوند. اما از آن جا که نوع تسلط ایشان بر اشخاص متفاوت بوده، راه علاج و درمان نیز گوناگون است، از این رو نمی توان نسخه ای کلی در این باب ارائه کرد. به دلیل آن که خداوند متعال جهان را براساس نظام علّی استوار ساخته است، همیشه آثار و حوادث و افعالی که در جهان هستی صورت می گیرد به دلیل و یا بهتر بگوییم متکی بر علتی است، اما این علل گاهی طبیعی و عادی اند و گاه غیرطبیعی. براین اساس، برخی با آشنایی با برخی از علل فرامادی که می تواند در رویداد های مادی و دنیوی اثر گذار باشد، دست به کارهایی زده و روند حوادث عادی را از مجرای اصلی خویش خارج می سازند .از این رو، می توان گفت، سحر و جادو با انواع و اقسام گوناگونش به دلیل ارتباط با علل و اسباب غیرطبیعی، عادی و مادی، می توانند حوادثی غیرمترقبه پدید آورند. البته این گونه اعمال از نظر شرع مردود بوده، از آنها نهی شده است. کسی که به آموزه های دینی ایمان داشته باشد، از آن جا که خلل رساندن به روند طبیعی امور ممنوع و مطرود است، هیچ گاه حاضر نمی شود با سلسله اعمال و افعالی، به کار دیگران خلل وارد سازد، آنچه اهمیت دارد ایمان قلبی و باور درونی است نه ظاهری فریبنده. بله - چنان که گفته شد - بایک سلسله سلوک عملی می توان به مکنونات گذشته و آینده افراد پی برد، چنان که می توان با یک سری افعال، آینده دیگران را تغییر داد، اما باید دید شارع مقدس این کار را روا می داند یا خیر؟ البته مراجعه به برخی از اولیای الهی برای از میان بردن تصرفات غیرعادی و فرامادی که دیگران برای انسان پدید می آورند، امری معقول، موجه و مجاز است. |