رهایی

پاسبانی مردی را دید به راهی و گفتا : کیستی؟
از بهر چه می رقصی و بشکن میزنی؟
 گفت:فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام 
 گفت:خیلی شاد هستی باده لابد خورده ای  
 گفت:هم از باده خور بیزار و هم از باده ام.
 گفت:از جام وصال نازنینی سرخوشی؟
 گفت:از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام.
 گفت:پس چرا چون مرغک آزاد و چون رمه بی پروا می چری؟
 گفت:زیرا چون سگی هستم که بی قلاده ام.
 گفت:پس شاید قماری کرده پولی برده ای؟
 گفت:من در راه برد و باخت پا ننهاده ام.
 گفت: پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای؟
 گفت:دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام.
 گفت:لابد ثروتی داری و دل شادی به پول؟
 گفت:من مستضعف و مسکین مادر زاده ام.
 گفت:آیا راستی آهی نداری در بساط؟
 گفت:خود پیداست از این وصله ی لباده ام.
 گفت:گویا کارمند ساده ای یا کارگر؟
 گفت:بی کارم ولی از بهر کار آماده ام.
 گفت:بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی زچیست؟
 گفت:یک زن داشتم اینک طلاقش داده ام

رزم رستم و ویروس

رزم رستم و ویروس

 

کنون رزم virus و رستم شنو

 

دگرها شنیدستی این هم شنو

 

 

که اسفندیارش یکی disk داد

 

بگفتا به رستم که ای نیکزاد

 

 

در این disk باشد یکی file ناب

 

که بگرفتم از سایت افراسیاب

 

 

برو خرمی کن بدین disk هان

 

که هم نون و هم آب باشد در آن

 

 

تهمتن روان شد سوی خانه اش

 

شتابان به دیدار رایانه اش

 

 

دگر صبر آرام و طاقت نداشت

 

مر آن disk را در drive اش گذاشت

 

 

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت

 

یکی list از root دیسکت گرفت

 

 

در آن disk دیدش یکی file بود

 

بزد enter آنجا و اجرا نمود

 

 

به ناگه چنان سیستمش کرد hang

 

که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

 

 

تهمتن کلافه شد و داد زد

 

ز بخت بد خویش فریاد زد

 

 

چو تهمینه فریاد رستم شنود

 

بیامد که لیسانسش رایانه بود

 

 

بدو گفت رستم همه مشکلش

 

وزان disk و برنامه قابلش

 

 

چو رستم بدو داد قیچی و ریش

 

یکی دیسک bootable آورد پیش

 

 

یکی toolkit اندرآن disk بود

 

بر آورد آن را و اجرا نمود

 

 

به ناگه یکی رمز virus یافت

 

پی حذف امضای ایشان شتافت

 

 

چو virus را نیک بشناختش

 

مر از bootsector بر انداختش

 

 

یکی ضربه زد بر سرش toolkit

 

که هر byte آن گشت هشتاد bit

 

 

به خاک اندر افکند virus را

 

تهمتن به رایانه زد بوس را

 

 

چنین گفت تهمینه با شوهرش

 

که این بار بگذشت از پل خرش

 

 

دگر بار برنامه این سان مکن

 

ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

 

 

جوک علمی

 شیمی: عشق تنها اسیدی است که در قلب اثر می‌کند؛
فیزیک: قلب مانند یک آهنربا عشق را جذب می کند؛
ادبیات: عشق مانند لی‌لی و مجنون اثر نظامی است؛
تربیت بدنی: عشق تنها توپی است که هیچگاه به
out(اوت) نمی رود؛
معارف اسلامی: عشق موهبتی الهی است؛
هندسه و مثلثات: نسبت عشق به قلب مانند نسبت
Sin به Cos است؛
زیست شناسی: عشق نوعی بیماری است که میکروب آن از راه دل وارد می شود؛
زبان: عشق تنها فعلی است که
ed نمی گیرد و به past (گذشته) بر نمی گردد؛
زمین شناسی: عشق تنها فسیلی است که در قلب می ماند؛
بیمه: عشق تنها خطری است که نمی‌توان قلب را در برابر آن بیمه کرد؛
کامپیوتر: عشق تنها ویروسی است که بوت سکتور دیسک سخت را آلوده می‌کند؛

تا بعد... .

زنگ تفریح

be Asemoone abi negah mikonam to ro mibinam. be Darya negah mikonam to ro mibinam. be Dasht negah mikonam to ro mibinam. be Sahra negah mikonam to ro mibinam. be har chi minegaram to ro mibinam......be bakhshid mishe berid oon var!
 
یه پدره از پسرش میپرسه دو دو تا چند تا میشه ؟ پسره میگه 16 تا .پدره میگه همین حرفا رو میزنی میگن اینا گیجن آبروی منو میبری . دو دو تا 4 تا میشه . نه خیلی بشه 8 تادیگه ۱۶ تا که نمیشه.
 
help= f1
فیلم وحشتناک

به سلامتی

به سلامتی :
به سلامتی درخت/نه به خاطرمیوش/به خاطر سایه اش
به سلامتی کرم خاکی/نه خاطر کرمش/به خاطر خاکی بودنش
به سلامتی دیوار/که هر مرد نا مردی بهش تکیه می کنند
به سلامتی مورچه/که کسی اشکش رو ندیده
به سلامتی خیار/نه به خاطر خ اش/بلکه به خاطر یارش
به سلامتی گاو/چون نگفت من/گفت ما
به سلامتی شلغم/نه به خاطر شلش/به خاطرغمش
به سلامتی کلاغ/ نه به خاطرسیاهیش/به خاطررنگیش
به سلامتی سگ/نه به خاطرپارسش/به خاطر وفاش
به سلامتی هرچی نامرده که اگه نامرد نباشه مردا شناخته نمیشن

 

ببین چیکار کرد

 

.